تجربه‌های حرفه‌ای من گواه بر این هستند که اساسی‌ترین مشکل مردم در نیمه سده بیستم، تهی بودن آن‌ها است. ممکن است تعجب‌آور به نظر برسد. اما تعمق در شکایت‌های مردم از نداشتن استقلال فکر و ناتوانی‌شان به تصمیم‌گیری در حل مسائل و گرفتاری‌های خود نشان می‌دهد که مشکل اصلی و زیربنایی آن‌ها نداشتن یک میل یا نیاز مشخص و معین است. در طوفان‌های کوچک و بزرگ زندگی خود را بی‌قدرت و چون کشتی بی‌لنگر دست‌خوش موج و طوفان احساس می‌کنند، خویشتن را تهی و فاقد تکیه‌گاه درونی می‌بینند.

 

مشکلاتی که آن‌ها را به کمک خواستن از روانشناس می‌کشاند مسائلی‌ست نظیر روابط عاطفی گسسته، نقشه‌های شکست‌خورده در زندگی شویی و ناراضی بودن از ازدواج‌شان. اما هنوز صحبت زیادی نکرده‌اند که معلوم می‌شود از معشوق یا شریک زندگی‌شان انتظار برآوردن یک کمبود و پر کردن جایی خالی در زندگی‌شان را دارند. شکایت‌شان از این است که معشوق، قادر به پر کردن خلایی که در خود حس می‌کنند نیست. 

 

بیشتر اشخاص می‌توانند به سادگی از آنچه که باید بخواهند صحبت کنند، اما وقتی پای علائق شخصی به میان آید نمی‌دانند که واقعا خودشان چه می‌خواهند. تا بیست سال پیش هدف‌های القایی که از خود شخص نبود جدی تلقی می‌شد، اما حالا بیشتر مردم ضمن شکایت‌هایی که از وضع و حال خود دارند، متوجه می‌شوند که پدر و مادر یا جامعه چنان انتظاری از آنان نداشته‌اند! و پدر و مادرشان، لااقل به زبان، آنان را در گرفتن تصمیم برای آینده خود آزاد گذاشته‌اند.

 

با این وجود آن‌ها به جای علائق‌شان به سمت آنچه که باید بخواهند رفتند و می‌روند. با اینکه اعتقاد و احساسی به درستی و ارزش این هدف‌ها ندارند و آن‌ها را برطرف‌کننده دلهره‌ها و اضطراب‌های شخصی خود نمی‌بینند. خود را نمونه و مصداق حرف آن کسی می‌دارند که درباره‌ی خود گفته بود: " من مجموعه آیینه‌هایی هستم که انتظارات دیگران را از من نشان می‌دهد."

 

+ انسان در جستجوی خویشتن | رولو می | سیدمهدی ثریا

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Lori از نفس افتاده بهمنیاری نیوز نمایندگی تعمیرات لوازم خانگی فالوتیس همش طبیعیس فایل دانش - مرجع دانلود دانشجویی کشور Your Movie نوشته های یک مهندس عمران